north, north country, northerly, northerliness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نسیم شمال خاوری
a northeasterly breeze
باد سردی از سوی شمال میوزید.
A cold wind was blowing from the north.
جادهی اصفهان درست در شمال قم از جادهی کاشان جدا میشود.
The road to Isfahan diverges from the Kashan road just north of Ghom.
کلمهی «شمال» در زبان انگلیسی به north ترجمه میشود.
شمال یکی از چهار جهت اصلی جغرافیایی است که در نقشهها بهطور سنتی در بالای صفحه نشان داده میشود. این جهت، بر اساس موقعیت قطب شمال مغناطیسی زمین، نقطهای را مشخص میکند که بسیاری از قطبنماها به سمت آن اشاره دارند. در طول تاریخ، شمال نهتنها ابزاری برای جهتیابی بوده، بلکه معنایی فراتر از صرفاً یک جهت پیدا کرده است؛ گاه نشانهای از سرما و طبیعت سخت، و گاه منطقهای پر رمز و راز، بکر و دور از دسترس.
در فرهنگ ایرانی، شمال معمولاً تداعیگر ناحیهی سرسبز و پرباران کشور است؛ منطقهای که کوه و جنگل و دریا را در آغوش گرفته و برای بسیاری نماد آرامش، سفر و طبیعتگردی است. نام «شمال» در ایران تقریباً همیشه یادآور شهرهایی مثل رشت، ساری، رامسر و انزلی است. این ناحیه به خاطر آبوهوای مرطوب، خاک حاصلخیز و طبیعت چشمنوازش، همواره مقصدی محبوب برای گردشگران و اهل طبیعت بوده است.
از منظر طبیعتگرایانه نیز شمال اغلب با ویژگیهایی چون خنکی، مه، باران و درختان همیشهسبز توصیف میشود. در بسیاری از فرهنگها، شمال جایگاه ناشناختهها یا حتی خطرات طبیعی بوده، اما در عین حال، حس احترام و شگفتی نسبت به آن وجود داشته است.
شمال، چه بهعنوان یک جهت، چه یک مفهوم، در ذهن بشر همیشه جایی میان واقعیت و خیال باقی مانده؛ جایی برای سفر، کشف، یا حتی بازگشت به خود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شمال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شمال