شکل جمع:
probations( probational ) ازمایش، امتحان، ازمایش حسن رفتاروازمایش صلاحیت، دوره ازمایش وکار اموزی، ارائه مدرک ودلیل، آزادی بقید التزام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our claims about them are in need of empirical probation.
ادعاهای ما دربارهی آنها نیاز به پژوهش عملی دارد.
All new employees will go through a six-month probation.
کلیهی کارمندان جدید یک دورهی آزمایشی شش ماهه را خواهند گذراند.
to be on probation
رفتارسنجی شدن، مورد رفتارسنجی قرار گرفتن
He has been freed from prison but will be on probation for five years.
از زندان آزاد شده؛ ولی تا 5 سال رفتارسنجی خواهد شد.
One of the offending students was expelled and the other was put on probation.
یکی از دانشجویان خاطی اخراج شد و دیگری را تحت رفتارسنجی قرار دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «probation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/probation