فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Probational

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آزمایشی، امتحانی، موقت، مشروط، درحال ارزیابی (مربوط به دوره یا وضعیتی آزمایشی که فرد یا چیزی در آن تحت ارزیابی قرار می‌گیرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The company hired him on a probational basis to evaluate his performance.
- شرکت او را به‌صورت آزمایشی استخدام کرد تا عملکردش را ارزیابی کند.
- He passed his probational period with flying colors and received a permanent job offer.
- او دوره‌ی آزمایشی خود را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت و پیشنهاد شغل دائمی دریافت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد probational

  1. adjective related to a temporary or trial period during which a person’s suitability for a position or role is evaluated

ارجاع به لغت probational

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «probational» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/probational

لغات نزدیک probational

پیشنهاد بهبود معانی