فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Probationer

proʊˈbeɪʃnər prəˈbeɪʃnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    probationers

معنی

  • noun
    کارمند استاژ، کارمند تحت آزمایش، زندانی آزاد شده به قید شرف، عفو مشروط
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد probationer

  1. noun A nurse in training who is undergoing a trial period
    Synonyms: student nurse
  2. noun Someone released on probation or on parole
    Synonyms: parolee

ارجاع به لغت probationer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «probationer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/probationer

لغات نزدیک probationer

پیشنهاد بهبود معانی