Freedman

ˈfriːdmən ˈfriːdmən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بنده آزاد شده، آزاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freedman

  1. noun A person who has been freed from slavery
    Synonyms: freedwoman

ارجاع به لغت freedman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freedman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freedman

لغات نزدیک freedman

پیشنهاد بهبود معانی