بدخلق، بدخو، بداخلاق، ترشرو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The ill-tempered boss constantly berated and belittled his employees.
رئیس بدخلق مدام کارمندانش را سرزنش و تحقیر میکرد.
My ill-tempered neighbor always shouts at his family.
همسایهی بدخوی من همیشه سر خانوادهاش داد میزند.
the ill-tempered customer
مشتری بداخلاق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ill-tempered» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ill-tempered