آتشیمزاج، تندمزاج، زودخشم، تندخو، جوشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has a quick-tempered personality and often gets into arguments with others.
او شخصیتی آتشیمزاج دارد و اغلب با دیگران وارد مشاجره میشود.
My sister is quick-tempered and tends to lose her temper over small things.
خواهرم تندمزاج است و به خاطر چیزهای کوچک عصبانی میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quick-tempered» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quick-tempered