همچنین میتوان از get into hot water نیز استفاده کرد.
به دردسر افتادن، دچار گرفتاری شدن، توی هَچَل افتادن، در مخمصه بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He forgot to pay the bills, and now he’s in hot water..
او فراموش کرده بود که قبضها را بپردازد و اکنون به دردسر افتاده است.
They always get into hot water when they ignore the safety rules.
وقتی آنها قوانین ایمنی را نادیده میگیرند، همیشه به دردسر میافتند.
He was in hot water for not following the safety protocols at work.
او به دلیل رعایت نکردن پروتکلهای ایمنی در محل کار توی هچل افتاده بود.
She knew she would be in hot water after missing the important meeting.
او میدانست که پساز از دست دادن این جلسهی مهم، دچار گرفتاری خواهد شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «be in hot water» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-hot-water