پزشکی (فرد) بیشفعال، ناآرام، پرجنبوجوش، بیقرار، پرتکاپو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The hyperactive child could not sit still for more than a few seconds.
کودک بیشفعال نمیتوانست بیش از چند ثانیه بیحرکت بنشیند.
Her hyperactive imagination led her to create fantastical stories in her mind.
تخیل بیقرار او باعث شد تا داستانهای خارقالعادهای را در ذهن خود خلق کند.
دقیق، با جزئیات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hyperactive tapestry showcased a mesmerizing array of colors and intricate patterns.
ملیلهی با جزئیات مجموعهای مسحورکننده از رنگها و الگوهای پیچیده را به نمایش گذاشت.
The hyperactive mural on the city street displayed an elaborate blend of styles, from graffiti to fine art.
نقاشی دیواری با جزئیات در خیابان شهر ترکیبی استادانه از سبکها، از گرافیتی تا هنرهای زیبا را به نمایش میگذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hyperactive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hyperactive