آخرین به‌روزرسانی:

Tinny

ˈtɪni ˈtɪni

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

قلع‌دار، قلعی، قلع‌مانند، حلبی‌ساز، قلع‌کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

tinny jewelry

جواهرات حلبی مانند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tinny

  1. adjective of very poor quality; flimsy
    Synonyms:
    cheap crummy sleazy cheesy chintzy bum punk

ارجاع به لغت tinny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tinny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tinny

لغات نزدیک tinny

پیشنهاد بهبود معانی