آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
    آخرین به‌روزرسانی:

    Glittery

    ˈɡlɪtəri ˈɡlɪtəri

    معنی glittery

    adjective

    درخشان، پرتلألو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد glittery

    1. adjective having brief brilliant points or flashes of light
      Synonyms:
      glittering sparkly glinting glistening scintillating aglitter scintillant coruscant fulgid

    ارجاع به لغت glittery

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «glittery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glittery

    لغات نزدیک glittery

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    get started Stendhal syndrome get off the ground get going get a job geography gentle landscape volcanic generally gender-specific asylum hand-eye coordination trimming memo lay over تالاب تپش تپیدن تپانچه تسریع تشک تشتک تقریظ تنبور تمبر تمشک توجیه شدن توجیه کردن ترجیح دادن طومار