آخرین به‌روزرسانی:

Unsporting

ʌnˈspɔːrt̬ɪŋ ʌnˈspɔːtɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

غیرورزشی، دور از مرام ورزشی، غیرمنصفانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

To worry a badger after you catch him, is definitely unsporting, and it is also illegal.

برهم‌زدن آرامش و اذیت‌کردن دوره‌گرد پس از دستگیر کردن او، علاوه‌براینکه کاملاً غیرمنصفانه است، غیرقانونی نیز است.

unsporting conduct

رفتار غیرورزشی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsporting

  1. adjective violating accepted standards or rules
    Synonyms:
    dirty foul cheating unsportsmanlike

لغات هم‌خانواده unsporting

ارجاع به لغت unsporting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsporting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unsporting

لغات نزدیک unsporting

پیشنهاد بهبود معانی