تصویب کردن یک طرح، موافقت کردن با یک برنامه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The committee finally approved the plan for the new building.
کمیته در نهایت طرح ساختمان جدید را تصویب کرد.
The manager approved my plan for the marketing campaign.
مدیر با برنامه من برای کمپین بازاریابی موافقت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «approve a plan» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/approve-a-plan