امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Residence Permit

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      residence permits

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun countable
    اجازه‌ی اقامت، مجوز اقامت، جواز اقامت (مدرکی رسمی که به فرد اجازه می‌دهد به‌طور قانونی در کشوری خاص اقامت داشته باشد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The residence permit must be renewed every year.
    - مجوز اقامت باید هرسال تمدید شود.
    - The residence permit allows him to work legally in the country.
    - مجوز اقامت به او اجازه می‌دهد که به‌طور قانونی در این کشور کار کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد residence permit

    1. noun an official document issued by a government that allows a foreign national to live in a specific country for a designated period

    ارجاع به لغت residence permit

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «residence permit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/residence-permit

    لغات نزدیک residence permit

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی