گذشتهی ساده:
looked inشکل سوم:
looked inسومشخص مفرد:
looks inوجه وصفی حال:
looking inسر زدن، ملاقات کردن، دیدار کردن (برای مدتی کوتاه معمولاً در مسیر رفتن به جایی دیگر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'll look in on my grandmother while I'm in town.
من در زمانی که در شهر هستم، به مادربزرگم سر خواهم زد.
I'll look in on you after work to check if you need anything.
بعداز کار به ملاقات تو میآیم تا ببینم چیزی لازم داری یا نه.
I might look in on Sarah on my way to the office.
ممکن است در مسیر رفتن به دفتر، سری به سارا بزنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «look in» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/look-in-2