Architectural

    ˌɑːrkəˈtekt͡ʃərəl ˌɑːkɪˈtekt͡ʃrəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C1
    وابسته به معماری، معماری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - This building has a striking architectural design.
    - این عمارت طرح معماری چشمگیری دارد.
    - This building is architecturally interesting.
    - این بنا از نظر معماری جالب است.
    - the architectural design of a flower
    - طراحی ساختار یک گل
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد architectural

    1. adjective structural
      Synonyms: constructive, architectonic, building, engineered

    ارجاع به لغت architectural

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «architectural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/architectural

    لغات نزدیک architectural

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند