امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Totalitarianism

ˌtoʊtælɪˈteərɪənɪzəm ˌtəʊtælɪˈteərɪənɪzəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
( totalism =) رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی، تک‌حزب‌گرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
حکومت تک‌حزبی
noun
استبداد، خودکامگی، یکه‌تازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد totalitarianism

  1. noun Absolute power, especially when exercised unjustly or cruelly
    Synonyms: despotism, tyranny, dictatorship, absolutism, autocracy, authoritarianism, stalinism, caesarism, monocracy, one-man rule, shogunate, totalism
  2. noun A political doctrine advocating the principle of absolute rule
    Synonyms: absolutism, authoritarianism, autocracy, despotism, dictatorship

ارجاع به لغت totalitarianism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «totalitarianism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/totalitarianism

لغات نزدیک totalitarianism

پیشنهاد بهبود معانی