فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dictatorship

dɪkˈteɪt̬ərʃɪp dɪkˈteɪtəʃɪp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

حکومت استبدادی، دیکتاتوری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Dictatorships hate democracies.

حکومت‌های دیکتاتوری دشمن حکومت‌های مردم سالاری هستند.

People became fed up with his dictatorship.

مردم از زورگویی‌های او بیزار شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dictatorship

  1. noun absolute rule
    Synonyms:
    tyranny despotism autocracy authoritarianism totalitarianism coercion unlimited rule fascism reign of terror Nazism garrison state
    Antonyms:
    democracy

ارجاع به لغت dictatorship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dictatorship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dictatorship

لغات نزدیک dictatorship

پیشنهاد بهبود معانی