فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dictatorship

dɪkˈteɪt̬ərʃɪp dɪkˈteɪtəʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    حکومت استبدادی، دیکتاتوری
    • - Dictatorships hate democracies.
    • - حکومت‌های دیکتاتوری دشمن حکومت‌های مردم سالاری هستند.
    • - People became fed up with his dictatorship.
    • - مردم از زورگویی‌های او بیزار شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dictatorship

  1. noun absolute rule
    Synonyms: authoritarianism, autocracy, coercion, despotism, fascism, garrison state, Nazism, reign of terror, totalitarianism, tyranny, unlimited rule
    Antonyms: democracy

ارجاع به لغت dictatorship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dictatorship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dictatorship

لغات نزدیک dictatorship

پیشنهاد بهبود معانی