آخرین به‌روزرسانی:

Bureaucracy

bjʊˈrɑːkrəsi bjʊəˈrɒkrəsi

شکل جمع:

bureaucracies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable C2

دیوان‌سالاری، تشریفات اداری، تأسیسات اداری، حکومت اداری، کاغذبازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Bureaucracy is the biggest obstacle to economic progress.

دیوان‌سالاری بزرگترین مانع پیشرفت اقتصادی است.

The bureaucracy in government institutions often leads to delays in decision-making processes.

تشریفات اداری در نهادهای دولتی اغلب منجر به تأخیر در فرآیندهای تصمیم‌گیری می‌شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The company's bureaucracy made simple tasks incredibly complex.

کاغذبازی شرکت، انجام کارهای ساده را فوق‌العاده پیچیده می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bureaucracy

  1. noun system which controls organization
    Synonyms:
    government management administration authority officials officialdom the system powers that be civil service ministry directorate city hall regulatory commission red tape the Establishment beadledom

سوال‌های رایج bureaucracy

شکل جمع bureaucracy چی میشه؟

شکل جمع bureaucracy در زبان انگلیسی bureaucracies است.

ارجاع به لغت bureaucracy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bureaucracy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bureaucracy

لغات نزدیک bureaucracy

پیشنهاد بهبود معانی