فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fascinator

ˈfæsneɪt̬ər ˈfæsəneɪtə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی پوشاک کلاه فسینیتر، کلاه زینتی (مخصوص خانم‌ها)

She chose a vibrant fascinator adorned with delicate feathers.

او یک کلاه فسینیتر جذاب را انتخاب کرد که با پرهای ظریف تزئین شده بود.

The fascinator's beadwork shimmered under the ballroom lights.

مهره‌های کلاه زینتی زیر چراغ‌های سالن رقص می‌درخشید.

noun countable

پوشاک قدیمی اشارپ، شال رودوشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The lace fascinator was a work of art.

اشارپ توری یک اثر هنری بود.

She wore a cozy fascinator against the winter chill.

او در برابر سرمای زمستان یک اشارپ گرم پوشیده بود.

noun

مجذوب‌کننده، افسونگر

The fascinator's captivating gaze held me spellbound.

نگاه فریبنده‌ی افسونگر من را طلسم کرد.

The enigmatic fascinator captivated the audience.

مجذوب‌کننده‌ی مرموز تماشاگران را فریب داد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fascinator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fascinator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fascinator

لغات نزدیک fascinator

پیشنهاد بهبود معانی