آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Incongruent

ɪnˈkɑːŋɡruənt ɪnˈkɒŋɡruənt

معنی incongruent | جمله با incongruent

adjective formal

ناسازگار، نامناسب، ناجور، ناهماهنگ، ناهم‌خوان

His behavior was incongruent with the values he claimed to uphold.

رفتار او با ارزش‌هایی که ادعا می‌کرد از آن حمایت می‌کند ناسازگار بود.

Her outfit was incongruent with the formal dress code of the event.

لباس او با قانون لباس رسمی مراسم ناهماهنگ بود.

adjective

ریاضی نامتجانس، غیرمنطبق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The incongruent triangles puzzled the students, as they had different angles and side lengths.

مثلث‌های نامتجانس دانش‌آموزان را سردرگم می‌کرد؛ زیرا آن‌ها زاویه‌ها و طول ضلع‌های متفاوتی داشتند.

The puzzle pieces didn't fit together because their edges were incongruent.

قطعات پازل به‌دلیل لبه‌های غیرمنطبق آن‌ها با هم هماهنگ نبودند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد incongruent

  1. adjective made up of parts or qualities that are disparate or otherwise markedly lacking in consistency
    Antonyms:
  1. adjective in sharp opposition

ارجاع به لغت incongruent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incongruent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incongruent

لغات نزدیک incongruent

پیشنهاد بهبود معانی