معنی heterosexual به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌhetrəˈsekʃuəl ˌhetrəˈsekʃuəl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

دگرجنس‌گرا، ناهم‌جنس‌خواه، مربوط به دگرجنس‌گرایی، مربوط به ناهم‌جنس‌خواهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- heterosexual women

- زنان دگرجنس‌گرا

- John is a heterosexual man who is only attracted to women.

- جان مردی ناهمجنس‌خواه است که فقط جذب زنان می‌شود.

noun countable formal

دگرجنس‌گرا، دگرجنس‌خواه (شخص)

- She is a heterosexual.

- او دگرجنس‌گرا است.

- The majority of the population identifies as heterosexual.

- اکثر مردم به عنوان دگرجنس‌خواه شناخته می‌شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heterosexual

adjective Sexually attracted to members of the opposite sex

Synonyms: attracted to the opposite sex, sexually normal, straight, hetero

Antonyms: homosexual, bisexual
noun An adult male

Synonyms: hetero, sexually normal male, sexually normal female, one attracted to the opposite sex
noun A heterosexual person; someone having a sexual orientation to persons of the opposite sex

Synonyms: heterosexual person, straight person, straight

ارجاع به لغت heterosexual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «heterosexual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heterosexual

لغات نزدیک heterosexual

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند