آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Lesbian

ˈlezbiən ˈlezbiən

شکل جمع:

lesbians

معنی lesbian | جمله با lesbian

noun countable

لزبین، زن هم‌جنس‌گرا

There are support groups for lesbians in many cities.

در بسیاری از شهرها گروه‌های حمایتی برای لزبین‌ها وجود دارد.

The novel features a lesbian protagonist struggling with acceptance.

رمان، شخصیت اصلی لزبینی را به تصویر می‌کشد که در پذیرش خود مشکل دارد.

adjective

لزبین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Lesbian couples face unique legal challenges in many countries.

زوج‌های لزبین در بسیاری از کشورها با چالش‌های حقوقی منحصربه‌فردی مواجه‌اند.

The documentary highlights lesbian rights around the world.

این مستند حقوق لزبین‌ها در سراسر جهان را برجسته می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lesbian

  1. adjective of, relating to, or having a sexual orientation to members of one's own sex
    Synonyms:
    gay homosexual homophile sapphic
  1. noun a female homosexual
    Synonyms:
    homosexual gay gay woman sapphist tribade

سوال‌های رایج lesbian

شکل جمع lesbian چی میشه؟

شکل جمع lesbian در زبان انگلیسی lesbians است.

ارجاع به لغت lesbian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lesbian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lesbian

لغات نزدیک lesbian

پیشنهاد بهبود معانی