فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Homo

ˈhoʊmoʊ ˈhəʊməʊ

شکل جمع:

homos

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable informal

(مرد) هم‌جنس‌گرا، هم‌جنس‌باز

We support the rights of the homo community.

ما از حقوق جامعه‌ی هم‌جنس‌گرا حمایت می‌کنیم.

Some people still struggle with accepting homos.

برخی از مردم هنوز با پذیرش هم‌جنس‌گرایان مشکل دارند.

noun singular countable

زیست‌شناسی (سرده) انسان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Homo erectus was an early member of the homo genus.

انسان راست‌قامت یکی از اعضای اولیه‌ی سرده‌ی انسان بود.

The study of homo evolution is a fascinating field of research.

مطالعه‌ی تکامل سرده‌ی انسان یک زمینه‌ی تحقیقاتی جذاب است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homo

  1. noun a member of the human race
    Synonyms:
    human being human person individual being creature mortal body life soul man personage party homosexual gay homophile

ارجاع به لغت homo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homo

لغات نزدیک homo

پیشنهاد بهبود معانی