امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Homo

ˈhoʊmoʊ ˈhəʊməʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    homos

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable informal
(مرد) هم‌جنس‌گرا، هم‌جنس‌باز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We support the rights of the homo community.
- ما از حقوق جامعه‌ی هم‌جنس‌گرا حمایت می‌کنیم.
- Some people still struggle with accepting homos.
- برخی از مردم هنوز با پذیرش هم‌جنس‌گرایان مشکل دارند.
noun singular countable
زیست‌شناسی (سرده) انسان link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده
- Homo erectus was an early member of the homo genus.
- انسان راست‌قامت یکی از اعضای اولیه‌ی سرده‌ی انسان بود.
- The study of homo evolution is a fascinating field of research.
- مطالعه‌ی تکامل سرده‌ی انسان یک زمینه‌ی تحقیقاتی جذاب است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homo

  1. noun A member of the human race
    Synonyms:
    man human being human being body creature individual life homosexual mortal party person personage soul homophile gay

ارجاع به لغت homo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/homo

لغات نزدیک homo

پیشنهاد بهبود معانی