با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Double-quick

    ˌdʌbəlˈkwɪk ˌdʌbəlˈkwɪk ˌdʌbəlˈkwɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective noun verb - intransitive verb - transitive adverb
    (قدم رو سربازان و غیره) قدم تند (در مقایسه با: قدم آهسته)، با گام تند رفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun verb - transitive verb - intransitive adjective adverb
    بسیار تند، زود، به‌سرعت
    - The police arrived double-quick and arrested him.
    - پلیس زود سررسید و او را بازداشت کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد double-quick

    1. adverb At a faster speed
      Synonyms: double-time

    ارجاع به لغت double-quick

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «double-quick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/double-quick

    لغات نزدیک double-quick

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند