adventure, escapade, adventuresomeness, adventurousness, adventurism, exploit
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ردیف صندلیها مملو از مسافران هیجانزدهای بود که مشتاق شروع ماجراجویی خود بودند.
The row of seats was filled with excited passengers eager to embark on their adventure.
تصمیم گرفتیم به سفر جادهای برویم و کاراوانی برای ماجراجویی خود اجاره کردیم.
We decided to go on a road trip and rented a trailer for our adventuresomeness.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ماجراجویی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماجراجویی