Dead On

ˈdedˌɑːn ˈdedˌɒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دقیق، نقطه‌زن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He amazed them all by making dead-on predictions.
- او با پیش‌بینی‌های دقیقش همه را شگفت‌زده کرد.
- Their arrows are dead on target.
- تیرها دقیق به هدف می‌خورند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dead on

  1. adjective exactly correct
    Synonyms:
    accurate exact precise direct definite very accurate dead-center to the point absolutely right on the mark on the money on the nose pinpoint unerring by the book

ارجاع به لغت dead on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dead on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dead-on

لغات نزدیک dead on

پیشنهاد بهبود معانی