فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Insouciance

ɪnˈsuːsiəns ɪnˈsuːsiəns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ادبی بی‌تفاوتی، بی‌قیدی، آسوده‌خیالی، خون‌سردی، آسوده‌‌دلی، بی‌پروایی، بی‌اعتنایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The insouciance of youth often leads to reckless decisions.

بی‌پروایی جوانان اغلب به تصمیمات بی‌باکانه‌ای منجر می‌شود.

Her insouciance in the face of danger amazed everyone around her.

آسوده‌خیالی او در مواجه با خطر، همه‌ی اطرافیانش را شگفت‌زده کرده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His insouciance about deadlines often led to chaos in the work environment.

بی‌تفاوتی او نسبت‌به ضرب‌الاجل‌ها اغلب به هرج‌ومرج در محیط کار منجر می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insouciance

  1. noun a casual lack of concern or indifference; a state of being carefree or unconcerned
    Synonyms:
    carefreeness lightheartedness lightsomeness

ارجاع به لغت insouciance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insouciance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insouciance

لغات نزدیک insouciance

پیشنهاد بهبود معانی