امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slighting

American: sˈlaɪtɪŋ British: ˈslaɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    slighted
  • شکل سوم:

    slighted
  • سوم‌شخص مفرد:

    slights

معنی و نمونه‌جمله

adjective
توهین آمیز، حاکی از کم محلی، خوار کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a slighting remark
- اظهار توهین‌آمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slighting

  1. adjective Tending or intending to belittle
    Synonyms:
    deprecative deprecatory depreciative depreciatory derogative derogatory belittling detractive disparaging deprecating low pejorative uncomplimentary
  1. adjective Expressing slander
    Synonyms:
    abusive derisive maligning
  1. verb Offend, insult
    Synonyms:
    neglecting ignoring disregarding
    Antonyms:
    respecting flattering complimenting praising
  1. verb To refuse to pay attention to (a person); treat with contempt
    Synonyms:
    neglecting overlooking ignoring thinning slimming snubbing lighting disregarding disdaining disparaging
  1. verb To think, represent, or speak of as small or unimportant
    Synonyms:
    minimizing downgrading disparaging discounting detracting derogating depreciating deprecating denigrating decrying belittling

ارجاع به لغت slighting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slighting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slighting

لغات نزدیک slighting

پیشنهاد بهبود معانی