امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slightest

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    slighter

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
کوچک‌ترین، کمترین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She doesn't have the slightest chance of succeeding.
- او کوچک‌ترین بختی برای موفقیت ندارد.
- the slightest movement
- کوچک‌ترین حرکت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slightest

  1. adjective (quantifier used with mass nouns) small in quantity or degree; not much or almost none or (with `a') at least some
    Synonyms:
    scantiest softest littlest lightest gentlest sparsest
    Antonyms:
    biggest greatest largest
  1. adjective Small in degree, especially of probability
    Synonyms:
    slimmest slenderest flimsiest remotest faintest frailest
    Antonyms:
    burliest tallest chubbiest thickest largest fattest
  1. adjective Lacking substance or significance; ; ; ; a fragile claim to fame""
    Synonyms:
    thinnest flimsiest

لغات هم‌خانواده slightest

ارجاع به لغت slightest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slightest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slightest

لغات نزدیک slightest

پیشنهاد بهبود معانی