امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lay Down

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
تسلیم شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
phrasal verb
تعیین کردن، مقرر کردن
phrasal verb
ذخیره کردن، اندوختن
phrasal verb
جان خود را به خطر انداختن
phrasal verb
دراز کشیدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lay down

  1. phrasal verb Give up, surrender or yield (e.g. a weapon)
  1. phrasal verb Intentionally take a fall while riding a motorcycle (in order to prevent a more serious collision)
  1. phrasal verb Specify, institute, enact, assert firmly, state authoritatively, establish or formulate
  1. phrasal verb Lie down; to place oneself in a reclined or horizontal position on a bed or similar for the purpose of resting

ارجاع به لغت lay down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lay down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lay-down

لغات نزدیک lay down

پیشنهاد بهبود معانی