فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Purvey

pərˈveɪ pɜːˈveɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    تهیه، تدارک، تهیه آذوقه، تهیه سورسات، تهیه کردن، سورسات تهیه کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد purvey

  1. verb Supply with provisions
    Synonyms: furnish, provide, serve, supply, assist, cater, circulate, provision, equip, procure, sell, vend

ارجاع به لغت purvey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purvey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purvey

لغات نزدیک purvey

پیشنهاد بهبود معانی