ورزش گلزن، امتیازآور، امتیازگیرنده
The hockey team's scorer was injured.
گلزن این تیم هاکی مصدوم شد.
The volleyball team's libero made an impressive save, preventing the opposing team's top scorer from making a point.
لیبروی این تیم والیبال با یک سیو چشمگیر مانع از امتیاز گرفتن بهترین امتیازآور تیم مقابل شد.
انگلیسی بریتانیایی ورزش امتیازشمار، گلشمار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scorer kept track of the points during the basketball game.
امتیازشمار امتیازات بازی بسکتبال را حساب میکرد.
The hockey scorer tallied up the goals for each team at the end of the game.
گلشمار هاکی در پایان بازی گلهای هر تیم را حساب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scorer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scorer