فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outscore

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(در مسابقه) پیشی گرفتن، امتیاز بیشتری در مقایسه با حریف کسب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They are trying to outscore the other team.

آن‌ها سعی می‌کنند امتیاز بیشتری از تیم دیگر کسب کنند.

Johnson outscored his nearest rival by 30 points.

جانسون با ۳۰ امتیاز از نزدیک‌ترین رقیب خود پیشی گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outscore

  1. verb score more points than one's opponents
    Synonyms:
    outpoint

لغات هم‌خانواده outscore

  • verb - intransitive
    score
  • verb - transitive
    outscore

ارجاع به لغت outscore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outscore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outscore

لغات نزدیک outscore

پیشنهاد بهبود معانی