با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Generously

    ˈdʒenrəsli ˈdʒenrəsli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more generously

    • صفت عالی:

      most generously

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    سخاوتمندانه، از روی گشاده‌دستی، از روی بخشندگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - She behaved very generously towards us, and wouldn't allow us to pay for anything.
    - او با ما خیلی سخاوتمندانه رفتار می‌کرد و اجازه نمی‌داد برای هیچ چیزی هزینه کنیم.
    - Everyone is asked to give generously to this worthy cause.
    - از همه خواسته می‌شود که از روی گشاده‌دستی به این هدف شایسته کمک کنند.
    adverb
    (اندازه) به‌طور بزرگتر از حد معمول و موردانتظار
    - generously proportioned bedrooms
    - اتاق‌خواب‌های نسبتاً بزرگتر از حد معمول
    - Farmhouses tend to be generously sized.
    - خانه‌های کشاورزی اندازه‌ای بزرگ و فراتر از حد معمول دارند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد generously

    1. adverb with a free hand
      Synonyms: bountifully, liberally, lavishly, unsparingly, unstintingly, handsomely, freely, openhandedly, profusely, abundantly, amply, munificently, charitably, prodigally, copiously
      Antonyms: stingily, grudgingly, sparingly
    2. adverb with an open heart
      Synonyms: charitably, liberally, magnanimously, wholeheartedly, unreservedly, ungrudgingly, nobly, majestically, genially, graciously, candidly, enthusiastically, unselfishly, altruistically, chivalrously, benevolently, warmly, bigheartedly, politely
      Antonyms: selfishly, coldly, heartlessly

    لغات هم‌خانواده generously

    ارجاع به لغت generously

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «generously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generously

    لغات نزدیک generously

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار