با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Activation

ˌæktəˈveɪʃn̩ ˌæktɪˈveɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun C1
فعال سازی، فعال شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
کنشوری، کنشور سازی، ایجاد فعالیت، به‌کار واداری، (معدن) تخلیص
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد activation

  1. noun Making active and effective (as a bomb)
    Synonyms: energizing, activating
    Antonyms: inactivation, deactivation

ارجاع به لغت activation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «activation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/activation

لغات نزدیک activation

پیشنهاد بهبود معانی