به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deactivation

diˌæktɪˈveɪʃn ˌdiːæktɪˈveɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    بی‌اثر‌سازی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد deactivation

  1. noun Breaking up a military unit (by transfers or discharges)
    Synonyms: inactivation
  2. noun The act of deactivating or making ineffective (as a bomb)
    Synonyms: defusing
    Antonyms: activation

ارجاع به لغت deactivation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deactivation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deactivation

لغات نزدیک deactivation

پیشنهاد بهبود معانی