آخرین به‌روزرسانی:

Circumfuse

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

به اطراف منتشر کردن، منتشر شدن، گسترش یافتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Flood waters circumfused the hamlet.

سیلاب دور دهکده را فرا گرفت.

Education is gradually circumfusing Africa.

آموزش‌وپرورش به‌تدریج در افریقا گسترده می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت circumfuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumfuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumfuse

لغات نزدیک circumfuse

پیشنهاد بهبود معانی