به اطراف منتشر کردن، منتشر شدن، گسترش یافتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Flood waters circumfused the hamlet.
سیلاب دور دهکده را فرا گرفت.
Education is gradually circumfusing Africa.
آموزشوپرورش بهتدریج در افریقا گسترده میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «circumfuse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumfuse