انگلیسی بریتانیایی (بهویژه در مهمانی و جشن) ریختوپاش کردن، پول زیادی خرج کردن، بریزوبپاش کردن، ولخرجی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
For her birthday, we decided to push the boat out and throw a lavish party.
برای تولد او، تصمیم گرفتیم که بریزوبپاش کنیم و جشن مجللی بگیریم.
After winning the championship, the team decided to push the boat out with a huge party.
بعداز کسب عنوان قهرمانی، اعضای تیم تصمیم گرفتند که با جشنی بزرگ حسابی ریختوپاش کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «push the boat out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/push-the-boat-out