به تصویب رساندن، به تایید رساندن، اجرایی کردن، انجام دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to push through this new strategy if we want to stay ahead of the competition.
اگر میخواهیم جلوتر از رقبا بمانیم، باید این استراتژی جدید را اجرایی کنیم.
The government is determined to push through these new policies for the betterment of the economy.
دولت مصمم است که این سیاستهای جدید را برای بهبود اقتصاد به تصویب رساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «push through» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/push-through