Skiff

skɪf skɪf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کرجی پارویی کوچک، قایق سریع‌السیر، قایقرانی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skiff

  1. noun
    Synonyms: boat, dinghy, rowboat, canoe, tender

ارجاع به لغت skiff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skiff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skiff

لغات نزدیک skiff

پیشنهاد بهبود معانی