با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Van

væn væn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vans

معنی‌ها

  • noun countable B1
    وانت، (اتومبیل) بارکش کوچک، کاروان (واگنی برای حمل بار یا حیوانات)، کامیون سر بسته
  • noun countable
    پیش‌قدم، پیشرو، پیشگام، پیش‌قراول، بال جناح، جلودار، پیشوا، رهبرکردن، جلو‌دار بودن
  • verb - transitive
    با وانت حمل کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد van

  1. noun A camper equipped with living quarters
    Synonyms: truck, camper, small truck, delivery truck, trailer, recreational-vehicle, cart, caravan, avant-garde, rv, lead, lorry (British), vanguard, vehicle, wagon, new-wave
  2. noun The leading units moving at the head of an army
    Synonyms: vanguard

ارجاع به لغت van

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «van» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/van

لغات نزدیک van

پیشنهاد بهبود معانی