آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ آذر ۱۴۰۲

    Trailer

    ˈtreɪlər ˈtreɪlə

    شکل جمع:

    trailers

    معنی trailer | جمله با trailer

    noun countable C1

    تریلر، واگن یدک

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The farmer used a trailer to haul hay bales from the field to the barn.

    کشاورز از تریلر برای حمل عدل‌های یونجه از مزرعه به انبار استفاده کرد.

    We rented a trailer to transport our bicycles to the start of the trail.

    یک واگن یدک کرایه کردیم تا دوچرخه‌هایمان را به ابتدای مسیر منتقل کنیم.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی کاراوان (مسافرتی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    We decided to go on a road trip and rented a trailer for our adventure.

    تصمیم گرفتیم به سفر جاده‌ای برویم و یک کاراوان برای ماجراجویی خود اجاره کردیم.

    They purchased a new trailer with all the latest amenities for their cross-country trip.

    آن‌ها کاراوان جدیدی با آخرین امکانات رفاهی برای سفر خود خریداری کردند.

    noun countable

    سینما و تئاتر هنر پیش‌نمایش، تریلر (فیلم)

    The trailer for the upcoming season of my favorite show got me really excited.

    پیش‌نمایش فصل آتی سریال مورد علاقه‌ی من مرا بسیار هیجان‌زده کرد.

    The trailer for the new action movie had everyone on the edge of their seats.

    تریلر فیلم اکشن جدید همه را روی صندلی خود نشانده بود.

    noun countable

    گیاه‌شناسی گیاه خزنده

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The garden was full of colorful trailers.

    باغ پر از گیاهان خزنده‌ی رنگارنگ بود.

    delicate flowers of the trailer

    گل‌های ظریف گیاه خزنده

    verb - intransitive verb - transitive

    با تریلر حمل کردن، با یدک کشیدن، یدک‌کش کردن

    The farmer trailers his livestock to the auction house every month.

    کشاورز هر ماه با تریلر دام‌های خود را به مؤسسه‌ی حراجی می‌برد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد trailer

    1. noun a closed vehicle designed to be pulled by an automobile or truck and equipped as a place to live or work in, as one with beds, cooking facilities, etc.
      Synonyms:
      van wagon container mobile-home house trailer truck trailer auto home auto cart dawdler drone laggard lagger poke preview prevue
    1. noun a wheeled vehicle that can be pulled by a car or truck and is equipped for occupancy
      Synonyms:
      house trailer

    سوال‌های رایج trailer

    شکل جمع trailer چی میشه؟

    شکل جمع trailer در زبان انگلیسی trailers است.

    ارجاع به لغت trailer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «trailer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trailer

    لغات نزدیک trailer

    • - trail run
    • - trailblazer
    • - trailer
    • - trailer camp
    • - trailer card
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.