با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Trailer

ˈtreɪlər ˈtreɪlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    trailers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
تریلر، واگن یدک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The farmer used a trailer to haul hay bales from the field to the barn.
- کشاورز از تریلر برای حمل عدل‌های یونجه از مزرعه به انبار استفاده کرد.
- We rented a trailer to transport our bicycles to the start of the trail.
- یک واگن یدک کرایه کردیم تا دوچرخه‌هایمان را به ابتدای مسیر منتقل کنیم.
noun countable
انگلیسی آمریکایی کاراوان (مسافرتی)
- We decided to go on a road trip and rented a trailer for our adventure.
- تصمیم گرفتیم به سفر جاده‌ای برویم و یک کاراوان برای ماجراجویی خود اجاره کردیم.
- They purchased a new trailer with all the latest amenities for their cross-country trip.
- آن‌ها کاراوان جدیدی با آخرین امکانات رفاهی برای سفر خود خریداری کردند.
noun countable
سینما و تئاتر هنر پیش‌نمایش، تریلر (فیلم)
- The trailer for the upcoming season of my favorite show got me really excited.
- پیش‌نمایش فصل آتی سریال مورد علاقه‌ی من مرا بسیار هیجان‌زده کرد.
- The trailer for the new action movie had everyone on the edge of their seats.
- تریلر فیلم اکشن جدید همه را روی صندلی خود نشانده بود.
noun countable
گیاه‌شناسی گیاه خزنده
- The garden was full of colorful trailers.
- باغ پر از گیاهان خزنده‌ی رنگارنگ بود.
- delicate flowers of the trailer
- گل‌های ظریف گیاه خزنده
verb - intransitive verb - transitive
با تریلر حمل کردن، با یدک کشیدن، یدک‌کش کردن
- The farmer trailers his livestock to the auction house every month.
- کشاورز هر ماه با تریلر دام‌های خود را به مؤسسه‌ی حراجی می‌برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trailer

  1. noun A closed vehicle designed to be pulled by an automobile or truck and equipped as a place to live or work in, as one with beds, cooking facilities, etc.
    Synonyms: mobile-home, house trailer, auto home, truck trailer, auto cart, dawdler, preview, wagon, van, drone, container, laggard, lagger, poke, prevue
  2. noun A wheeled vehicle that can be pulled by a car or truck and is equipped for occupancy
    Synonyms: house trailer

ارجاع به لغت trailer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trailer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trailer

لغات نزدیک trailer

پیشنهاد بهبود معانی