آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ آبان ۱۴۰۴

    Vector

    ˈvektər ˈvektə

    شکل جمع:

    vectors

    معنی vector | جمله با vector

    noun countable

    ریاضی فیزیک بُردار

    همچنین می‌توان از vector quantity استفاده کرد.

    On a graph, a vector is drawn as an arrow with a specific length and direction.

    روی نمودار، بردار به‌صورت پیکانی با طول و جهت مشخص رسم می‌شود.

    The velocity of an object is a vector that indicates how fast it moves and in which direction.

    سرعت جسم، برداری است که نشان می‌دهد جسم با چه شتابی و در چه جهتی حرکت می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    vector algebra

    جبر برداری

    vector equation

    معادله‌ی حامل

    noun countable

    زیست‌شناسی ناقل، حامل بیماری

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Some insects become vectors after feeding on infected plants.

    برخی حشرات، پس‌از تغذیه از گیاهان آلوده به ناقل تبدیل می‌شوند.

    Controlling vectors is essential for preventing the spread of many infectious diseases.

    کنترل ناقلان، برای جلوگیری از گسترش بسیاری از بیماری‌های عفونی ضروری است.

    adjective

    کامپیوتر وکتور

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    A vector image can be resized indefinitely without losing quality.

    تصویر وکتور را می‌توان به‌طور نامحدود تغییر اندازه داد؛ بدون اینکه کیفیتش کاهش یابد.

    Graphic designers often prefer vector files for logos and icons.

    طراحان گرافیک معمولاً برای لوگوها و آیکون‌ها از فایل‌های وکتور استفاده می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vector

    1. noun any agent (person or animal or microorganism) that carries and transmits a disease
      Synonyms:
      transmitter
    1. noun the compass direction in which a ship or an aircraft moves
      Synonyms:
      course heading bearing

    سوال‌های رایج vector

    شکل جمع vector چی میشه؟

    شکل جمع vector در زبان انگلیسی vectors است.

    ارجاع به لغت vector

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vector» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vector

    لغات نزدیک vector

    • - veblen
    • - vectograph
    • - vector
    • - vector analysis
    • - vector product
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.