آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ شهریور ۱۴۰۴

    Financial

    faɪˈnænʃl / /fəˈnænʃl faɪˈnænʃl / / fɪˈnænʃl

    معنی financial | جمله با financial

    adjective B1

    اقتصاد مالی، پولی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    He was a financial success.

    او از نظر مالی موفق بود.

    the country's financial affairs

    امور مالی کشور

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    financial Market

    بازار مالی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد financial

    1. adjective having to do with money
      Synonyms:
      economic fiscal monetary commercial business pecuniary budgeting banking numbers numeric pocket

    لغات هم‌خانواده financial

    noun
    finance, financing
    adjective
    financial
    verb - transitive
    finance
    adverb
    financially

    سوال‌های رایج financial

    معنی financial به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «financial» در زبان فارسی به «مالی» ترجمه می‌شود.

    «مالی» واژه‌ای است که به امور مربوط به پول، دارایی، سرمایه، درآمد، هزینه‌ها و مدیریت منابع اقتصادی اشاره دارد. این صفت معمولاً برای توصیف هر چیزی که با جنبه‌های اقتصادی یا پولی یک فرد، سازمان یا کشور مرتبط است، به کار می‌رود. حوزه‌ی مالی شامل فعالیت‌هایی مانند حسابداری، بودجه‌بندی، سرمایه‌گذاری، مدیریت دارایی و تحلیل اقتصادی می‌شود و نقش کلیدی در زندگی شخصی و سازمانی ایفا می‌کند.

    در زندگی روزمره، امور مالی یکی از مهم‌ترین جنبه‌های مدیریت فردی و خانوادگی محسوب می‌شود. مدیریت مالی صحیح به افراد کمک می‌کند تا منابع خود را بهینه استفاده کنند، درآمد و هزینه‌های خود را متعادل نگه دارند و برای آینده برنامه‌ریزی کنند. تصمیم‌گیری‌های مالی، مانند پس‌انداز، سرمایه‌گذاری یا خرید دارایی‌های مهم، تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی و امنیت اقتصادی فرد دارند.

    در سطح سازمانی و تجاری، جنبه‌های مالی اهمیت دوچندانی پیدا می‌کنند. شرکت‌ها و نهادها برای ادامه فعالیت خود نیازمند برنامه‌ریزی مالی دقیق هستند تا بتوانند جریان نقدی را مدیریت کرده، سودآوری را افزایش دهند و ریسک‌های اقتصادی را کنترل کنند. امور مالی در این زمینه شامل تحلیل صورت‌های مالی، بودجه‌بندی پروژه‌ها، ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و مدیریت بدهی‌ها است.

    از منظر علمی و دانشگاهی، رشته‌های مالی به مطالعه و تحقیق در حوزه‌های مختلف اقتصادی می‌پردازند. این رشته‌ها به تحلیل بازارها، مدیریت ریسک، قیمت‌گذاری دارایی‌ها و سیاست‌های اقتصادی می‌پردازند تا بتوانند تصمیمات بهینه برای افراد، شرکت‌ها و دولت‌ها ارائه دهند. دانش مالی با ابزارها و مدل‌های مختلف، امکان پیش‌بینی رفتار اقتصادی و مدیریت منابع را فراهم می‌کند.

    همچنین، اصطلاح «مالی» در زبان روزمره با مفاهیم مرتبطی مانند بحران مالی، برنامه مالی، گزارش مالی و سرمایه‌گذاری همراه است. این واژه نه تنها به امور اقتصادی اشاره دارد، بلکه نشان‌دهنده‌ی اهمیت برنامه‌ریزی، مدیریت و تصمیم‌گیری هوشمندانه در استفاده از منابع محدود و رسیدن به اهداف اقتصادی است. در واقع، دانش و مدیریت مالی می‌تواند تفاوت بین موفقیت و شکست اقتصادی را رقم بزند.

    ارجاع به لغت financial

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «financial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/financial

    لغات نزدیک financial

    • - finance company
    • - finances
    • - financial
    • - financial acumen
    • - financially
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.