reason, proof, reasoning, argument
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اتمام حجت کردن، التیماتوم دادن
the delivery of an ultimatum
حجت بودن
to be a reason or proof
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حجت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حجت