reason, proof, reasoning, argument
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اتمام حجت کردن، التیماتوم دادن
the delivery of an ultimatum
حجت بودن
to be a reason or proof
شکل درست و معیار املایی کلمه «حجت» است.
«حجت» به معنای دلیل، برهان یا سندی محکم است و ریشه عربی دارد. حرف اول آن «ح» است که صدای مشخص و متفاوتی دارد و نباید به «ه» تبدیل شود.
شکل «هجت» نادرست است و در زبان فارسی معیار پذیرفته نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حجت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حجت