فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unset

American: ənˈset British: unset
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    ثابت‌نشده، جایگزین‌نشده، جاانداخته نشده (درمورد استخوان شکسته)
  • adjective
    باز نشاندن، پیاده کردن
    • - an unset gem
    • - جواهر کارگذاشته‌نشده
    • - unset cement
    • - سیمان سفت‌نشده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت unset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unset

لغات نزدیک unset

پیشنهاد بهبود معانی