آخرین به‌روزرسانی:
Explicate
ˈeksplɪkeɪt
ˈeksplɪkeɪt
گذشته‌ی ساده:
explicatedشکل سوم:
explicatedسوم‌شخص مفرد:
explicatesوجه وصفی حال:
explicatingمعنی و نمونه‌جمله
verb - transitive
تفسیرکردن، تأویل کردن، توضیح دادن، روشن کردن، ظاهرکردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Each student must define and explicate his values.
هریک از دانشجویان باید ارزش‌های خود را تعریف و روشن کند.
مترادف و متضاد explicate
-
verb clarify, expandSynonyms:explain make clear elucidate spell out interpret illustrate amplify expound clear up develop enlarge upon make plain demonstrate unfold dilate expatiate work out construe give the big picture make explicit run down tell why untangle enucleateAntonyms:confuse complicate obscure cloud tangle mystify
سوال‌های رایج explicate
گذشته‌ی ساده explicate چی میشه؟
گذشته‌ی ساده explicate در زبان انگلیسی explicated است.
شکل سوم explicate چی میشه؟
شکل سوم explicate در زبان انگلیسی explicated است.
وجه وصفی حال explicate چی میشه؟
وجه وصفی حال explicate در زبان انگلیسی explicating است.
سوم‌شخص مفرد explicate چی میشه؟
سوم‌شخص مفرد explicate در زبان انگلیسی explicates است.
ارجاع به لغت explicate
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «explicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explicate
لغات نزدیک explicate
- - expletory
- - explicable
- - explicate
- - explication de texte
- - explicative