گذشتهی ساده:
bemusedشکل سوم:
bemusedسومشخص مفرد:
bemusesوجه وصفی حال:
bemusingگیج کردن، غرق افکار شاعرانه کردن، به فکر انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was bemused by the city's traffic system.
او اصلاً از وضع ترافیک شهر سر در نمیآورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bemuse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bemuse