فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bemuse

bəˈmjuːz bɪˈmjuːz

گذشته‌ی ساده:

bemused

شکل سوم:

bemused

سوم‌شخص مفرد:

bemuses

وجه وصفی حال:

bemusing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

گیج کردن، غرق افکار شاعرانه کردن، به فکر انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He was bemused by the city's traffic system.

او اصلاً از وضع ترافیک شهر سر در نمی‌آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bemuse

  1. verb confuse
    Synonyms:
    muddle puzzle confuse perplex bewilder daze stun amaze overwhelm stupefy addle daydream moon pipe dream gather wool
    Antonyms:
    explain clear up enlighten tell illuminate

ارجاع به لغت bemuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bemuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bemuse

لغات نزدیک bemuse

پیشنهاد بهبود معانی