با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Whoreson

hɔːrsən ˈhɔːsn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
فرزند فاحشه، حرامزاده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whoreson

  1. noun The illegitimate offspring of unmarried parents
    Synonyms: bastard, by-blow, love-child, illegitimate child, illegitimate
  2. noun Insulting terms of address for people who are stupid or irritating or ridiculous
    Synonyms: bastard, dickhead, shit, mother fucker, prick, son-of-a-bitch, sob

ارجاع به لغت whoreson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whoreson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whoreson

لغات نزدیک whoreson

پیشنهاد بهبود معانی